بلاگ

تاثیر نظم در زندگی

نظم به معنای آراستگی، هماهنگی، پیوستگی و انضباط و در لغت به معنای استوار شدن، نگاه داشتن رعایت قوانین و مقررات و نیز وفای به نظم است.

نظام هستی و قوانین حاکم بر آن، از نظم و انضباط شگفت انگیزی برخوردار است؛ به راستی که خداوند در آفرینش همه چیز بر روی زمین و آسمان ها نظم حیرت انگیز و خاصی آفریده و در جهان هستی هیچگونه ناهماهنگی دیده نمی شود و ما باید در زندگیمان در رفتار و افکار خود نظم دهیم و جهان با همه بزرگی اش از نظم و انسجام خاصی برخوردار است. پیدایش شب و روز، فصول چهارگانه، زمستان و بیداری در بهار، زنجیره حیات در حیوانات و گیاهان همه اینها نشانه های نظم و انضباط عالم است و اگر نظم و انضباطی وجود نداشت چرخه حیات به نابودی می گرایید.

هر کس فکر می کند و در می یابد که چگونه باید زندگی کند و چگونه از اوقات خود به طور شایسته بهره مند شود. بی نظمی، پریشانی و آشفتگی در جسم و روان انسان به وجود می آورد نظم هم فکر را در بر می گیرد و هم عمل را هم به درون مربوط می شود و هم به برون.

انسان منضبط و منظم در زندگی زودتر به هدف خود می رسد و از نشاط و تحرک بیشتری برخوردار است و در زندگی برنامه ریزی بهتری خواهد داشت و پیشرفت کار خود را بهتر احساس می کند و آینده نگر و دوراندیش است و خود با داشتن چنین شخصیتی می تواند الگو و بهترین نمونه برای دیگران باشد.

کسی که منضبط باشد کارهایش را به گونه ای انجام می دهد که استوار و پایدار باشد. از سستی و سهل انگاری در کارهایش بیزار و دوری می گزیند. فرصت ها چون ابر بهاری در آسمان عمر آدمی ظاهر می گردند و به سرعت می گذرند آن کسی که از این فرصت ها استفاده نمی کند جز افسوس بهره ای نخواهد داشت. انسان هر کاری را در زمان معین باید انجام دهد و فرصت های نیک را باید غنیمت شمرد و فرصت ها مانند باد می گذرد. استفاده بهینه ازفرصت ها خود لازمه نظم و انضباط آدمی می باشد.

از کارهای بیهوده باید دوری جست و از نعمت عمر و وقت خود به شایستگی استفاده کرد تا دچار حسرت و پشیمانی نشویم و اوقات خود را طوری تنظیم کنیم که به همه امور در زندگی رسیدگی شود و از تمام وقت خود بهره بجوییم .

نظم و انضباط در تمامی مراحل زندگی انسان لازم می باشد و انسانی موفق خواهد بود که این دو را لازم و ملزوم زندگی فردی و اجتماعی خود بداند. انسان منضبط برای فعالیت گروهی اعلام آمادگی می کند و در این جا غالبا سازگاری مطرح است و بر خود و اعمال و احوالش غالب می آید و توانایی و تسلط پیدا می کند و جز درستی در او صادر نمی شود و جز حالت و حرکت شایسته در او صورت نمی گیرد به نظم و همکاری اهمیت می دهد.

دیدگاهتان را بنویسید